تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

طبقه بندی موضوعی

صدا های فراموش شده

يكشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ
دارم خودم را عادت می دهم که که آدم های اطرافم را فراموش نکنم. حتی آنهایی که فراموشم کرده اند. هر از چند گاهی لیست تلفن موبایلم را بالا و پایین می کنم و یا توی تلگرام عکس هایشان را نگاه می کنم. کمی تصویر هایشان را توی ذهنم می آورم و بعد اگر حوصله داشته باشم خبری از احوالاتشان می گیرم. نمی دانم برای چه؟! صرفا احساس می کنم آدم های گذشته ام را نباید دور بریزم.
امروز رسیدم به عکس "میم "  تصاویرش آمد توی ذهنم. بعد از دانشگاه کمتر دیده بودمش. فقط از بچه های دانشگاهشان جویای احوالش بودم. این دفعه با تصاویر ذهنی ام یک مشکلی داشتم.  تصاویرش صدا نداشت. این بدترین نقطه ایست که درباره یک فرد زنده متصور می شوم. وقتی صدای یک نفر را فراموش می کنم یعنی دارد از ذهنم می رود. صبر نمی کنم. برای هفته بعد قراری می گذارم که ببینمش؛ که صدایش توی ذهنم برگردد. 
یاد صدا های فراموش شده می افتم. آدم هایی که حالا نمی توانم هیچ جوره از زیر خاک بیرون بیاورمشان. صداهایی که عهد کرده بودم هیچ وقت فراموششان نکنم. چه کنم که فراموش کردنشان دست خودم نبود. تصویر هایشان بدون صدا توی ذهنم حرکت می کند و این دقیقا همان جاییست که هستی به من می فهماند که دیگر آنها را از دست داده ام. 
پ.ن : پیش خودم آرزو می می کنم کاش در این عصر تکنولوژی لااقل فیلمی به صورت کاملا اتفاقی به دستم برسد که صدایشان را در ذهنم تازه کند. خسته ام از این تصاویر بی صدا ....
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۹/۱۵
  • ۲۶۲ نمایش
  • حاج باقر

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی