تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

طبقه بندی موضوعی

آینده الکی 2 - شایعه

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ب.ظ
شایعه از اواسط تیر ماه شروع شد. شاید اولین باری بود که سرعت چرخیدن یک شایعه را به عینه می دیدم. من ظهر شنیدم.عصر در یکی از گروه های تلگرامم دیدم و فردایش هم چند نفر حضوری مطرح کردند !شایعه شده بود که کنکور ارشد از بهمن ماه به اردیبهشت خواهد افتاد. آن موقع در دلم دعا می کردم که خدایا عوض نشود. هزار جور برنامه برای خودم ریخته بودم. تازه داشتم با آینده کنار می آمدم. شایعه هفته به هفته قوی تر می شود. موسسات آموزشی هم در وبسایت هایشان نوشتند که فلان چیز شایعه شده و احتمال تغییر تاریخ بالاست.نکته جالب اینجا بود که همه متفق القول می گفتند که شایعه است!
عوض می شود!بالاخره اعلام رسمی می کنندکه تاریخ کنکور ارشد عوض شده. من از بقیه دنیا خبر ندارم؛ ولی گمان می کنم ما در نقطه ای زندگی می کنیم که بیش از حد زندگیمان در دست دیگران است. بیش از حد ترسیم آینده مان دست خودمان نیست! با یک قانون جدید همه چیز عوض می شود. دفعه قبل که یک شایعه را جدی گرفتم، دو سال زندگی ام عوض شد.شایعه افزایش سن کفالت سربازی که راه افتاد، من هم افتادم دنبال کفالت.کارت معافیتم که آمد به یک ماه هم نکشید که قانون عوض شد...
تمام مطالب پست قبل را هم بگذارید کنار این حرف ها. یک عامل سخت و غیر قابل پیش بینی به این ماجرا اضافه شد. نمی دانم شاید فهم من از آینده نگری غلط بوده؟!شاید برای همین است که پیش بینی یک مهارت جدی در اقتصاد است؟اصلا شاید برای همین بوده که کف بینی و پیش گویی از قدیم الایام رایج بوده؟! حتی آن موقع که دولتی در کار نبوده تا برای انسان ها تصمیم بگیرد ،انسان از سر کنجکاوی ،آینده خودش را از رمال و کف بین جویا می شود! نمی دانم شاید هم به این نتیجه می رسد که در آینده هیچ نقشی ندارد و حداقل ترجیح می دهد که در آینده اش غافلگیر نشود.
نمی دانم! من ترجیح می دهم غافلگیر بشوم.اصلا بدم نمی آید که با خودم قرار بگذارم که از این غافلگیر شدن ها لذت ببرم. حتی از حرص خوردن های بعدش. از غر زدن ها و غر شنیدن ها بعدش. وقتی قرار نیست که همه چیز دست خودمان باشد، حداقل لذت بردنمان دست خودمان باشد.
پ.ن1:  برای این جور وقت ها آدم باید یک نفر را داشته باشد که برود غر بزند. شفافِ شفاف! نه به اسم مشورت کردن یا تجدید دیدار! خود من که از همان اول برای طرف مقابل شفاف می کنم که فلانی "غر دارم" ، پایه ای؟! آدم باید یک نفر را داشته باشد که در اینجور مواقع بگوید پایه ام!
پ.ن2: دلیل کم کاری .....بهانه کم کاری در اینجا کنکور بود.دلیل نداشت!
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۵/۱۵
  • ۲۰۷ نمایش
  • حاج باقر

آینده

دانشگاه

دل نوشته

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی