تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

تکــــــمله

دَلقِ ما بود که در خانه‌ی خَمّار بماند

طبقه بندی موضوعی

درس نامه

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ

امسال شد اولین سال درس دادن رسمی! پارسال هم نصفه نیمه یهک کار هایی می کردم.ولی امسال رسما کلاس دارم و استخدام و این حرف ها!

شاید آن روزی که فارغ التحصیل شدم ،با خودم فکر می کردم که من فقط ریاضی و فیزیک درس می دهم.نشد.راستش خودم هم مشغول چیز های دیگر شدم. امسال که از مدرسه زنگ زدن با کمال میل پذیرفتم. اجتماعی چهارم دبستان. قطعا طی این دو سال خیلی تغغیر کرده ام که به جای ریاضی، اجتماعی را قبول می کنم. و البته احساس می کردم بیشتر از هر چیزی نیاز داشتم به معلم شدن. برای خیلی ها قابل باور نبود که تا دو ماه حتی نمی دانستم قرار است چقدر حقوق بگیرم! حقوق گرفتن برای تدریس خصوصی است که آن هم به لیست کار اضافه شد!

دور باد از ما اطاله ی کلام! خلاصه اش اینکه از اینجا به بعد می خواهم تجربه معلم شدنم را اینجا بنویسم.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۱/۱۰
  • ۱۷۱ نمایش
  • حاج باقر

اجتماعی

تدریس خصوصی

دبستان

معلمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی